-
365*
پنجشنبه 22 خرداد 1393 10:30
انتظآر... ازعبور کند زمـــان... تا رویــــآی شیرین وصـال... قصه غریبی ست انتظــآر! ولی تمــام عـآشقـآن جهـان دل به شنیدنش خوش دآرند...
-
364
سهشنبه 20 خرداد 1393 20:11
لبـ هاـی تـو شبیه مسئله هاـی ریاضی شیرین اند... و من دلــَم می خوآهـــد هر بـار از راهی تازه امتحانشـان کنم! (احسان نصیری)
-
408
یکشنبه 18 خرداد 1393 11:12
سکوت میکنم و عشق، در دلم جاری است که این شگفتترین نوع خویشتنداری است حسین منزوی SO NICE :)
-
363*
سهشنبه 13 خرداد 1393 08:23
بر چشمـآن مستـَم خرده مگیــر! قلبــ مَـن مثل جـآمیستـــ .. بآهـر تپش پـُرو ـخـآلـی مـی شـود از آن شَرآبـــ نگــآهتـــ کـه در جــآنـَم مـی ریزـی..
-
362*
پنجشنبه 8 خرداد 1393 09:20
بچـه کـهـ بــودم بـآ مــآه بـآزـی می کــردمـ! من میدویدمـ و او می دویــد..می ایسـتـآدم و می ـایستــآد! و چـهـ لــذتـی دـآشتـ همـراهی مــآه بآ من... ولی حــآلا ! مــآه من از من دور میشــود و من پـآـی دویدن ندآرمـ...
-
361*
یکشنبه 4 خرداد 1393 11:10
کـآش جآده هـای زندگی هم تابلــو دآشت! آنوقتـــ میدآنستــم چند روز تا تــــو فآصلهــه دآرم... نکند ایــن رآه اصلـا به تـــــو نمی رسد؟!!
-
360
جمعه 19 اردیبهشت 1393 11:11
خطی کشید روی تمام سوال ها تعریف ها معادله ها احتمال ها خطی کشید روی تساوی عقل و عشق خطی دگر به قائده ها و مثال ها خطی دگر کشید به قانون خویشتن قانون لحظه ها و زمان ها و سال ها از خود کشید دست و به خود نیز خط کشید خطی به روی دفتر خط ها و خال ها خط ها به هم رسید و به یک جمله ختم شد با ع ش ق ممکن است تمام محال ها... فاضل...
-
359*
پنجشنبه 18 اردیبهشت 1393 11:50
این جا که باران نمی آمد.. تو هم نیامدی... من مانده ام و درخت خاطره هایمان که فقط باران اشکهایم را به پایش میریزم...
-
358*
سهشنبه 16 اردیبهشت 1393 08:56
عجیبــ ا ستــ ! ایـن همـه حـرفــ برآی گفتـن دارد و تنهـــآ سه حرفـــ دآرد... عشــق رآ می گویـمـ..!
-
357
شنبه 6 اردیبهشت 1393 16:31
عزیزکم! جان دلم... این کم لطفی مرا ببخش.. می دانم..می دانم... برای چشم های نگرانت.. برای دلواپسی هآیت.. وبرآی معصومیت چهره ات.. باید شعری بگویم.. یا چیزی بنویسم.. که تا حالا نگفته ام باید دلت را بلرزانم با جمله ای بیتی غزلی.. اما من که شآعر نیستم من تنها زنی هستم که پآییز عآشق ترش می کند و غیر از واژه هآی تکرآری تنهآ...
-
355
سهشنبه 26 فروردین 1393 11:28
به باران دل نبند! که هر چهار فصل دیوانهات خواهد کرد ! اگر ببارد ، از شوق واگر نبارد ، از دلتنگی …
-
354
شنبه 16 فروردین 1393 14:00
دوستت دارم و پنهان کردن آسمان، پشت میله های قفــس، آسان نیست . . . شمس لنگرودی
-
353*
چهارشنبه 13 فروردین 1393 20:50
بگذآر گـوشــهـ چآدرت سر پنـآه بی پنـآهی هآیــَم بآشد.. بگذآر عطــر سجـآده ـاَتـــ جـآن تـآزهـ نفس ـهـآیـَم بـآشـد.. بگــذآرمـآه رویـتــ چـرآغ شبـ ـهـآی تآریکــ دلــَمـ بـآشد... بگـذآر بـآ تو بَهــآر شــومـ بـآنوی یـآس هـآی کبــود...
-
352
چهارشنبه 6 فروردین 1393 20:31
بهار عاشق بود و زمین معشوق. عشق بی تابی می آورد و بهار بی تاب بود. زمین اما آرام و سنگین و صبور . زمین هر روز رازی از عشق به بهار می داد و می گفت: این راز را با هیچ کس درمیان نگذار. نه با نسیم و نه با پرنده و نه با درخت. راز ها را که برملا کنی ، بر باد می رود و راز بر باد رفته ، رسوایی است . هر دانه رازی بود و هر...
-
351*
سهشنبه 5 فروردین 1393 18:32
حرفهای دلم نگفتنی ست...! تنها چیزی که میتوانم بنویسم همین است... دوستت دارم مهربان من... و تولد زیبایت مبارک...
-
350*
دوشنبه 26 اسفند 1392 17:19
مثلـ جامی از ـشوکــران... سر میکشـم بوسه ـهایتــ را... و ذرهـ ذرهـ آبــ میشود تنم...
-
349*
سهشنبه 20 اسفند 1392 09:08
صدآی قدمـ هـآیش رآ می ـشنوم.. و عطــر ـنفس هـآیش را..! همیــن روزهآسـتــــ کهـ از رآه برــــد و غنچـهـ ـلبـآنش لبخنــد رآ بهـ قلبــ سرد زمیـنــ هدیـهـ ـکنــد... کـاش زودتــر بیـآید..... دختــر زیبـــآی بهــآر... پ .ن : و کــآش زودتر از او دختــر بهــاری من بیاد... تا قلب سرد و دلتنگمو رنگ بهـآر بزنه...
-
348*
سهشنبه 29 بهمن 1392 10:32
کـآفیستـــ لَبــ ترکنی..! آنوقتـــ چه بیتابآنه مُهـر بوسـه هآیم را روی لَب هآیتـــ می چـسبــآنم! کآ فیستـــ چشمـآنت رآ ببنـدی..! آنوقت چه مآهرآنه از لآی پیرآهنت بو ســه هـای همیشـه پنهــآنتــ رآ می دزدم!! کـآفیست در آغوشـم رهــآشـوی ..! آنوقتـــ... آنوقـتــ. چه مشتـآقآنه هــزآر رآه نرفتــه ی عآشقی را یــآد می...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 24 بهمن 1392 10:33
عاشقتمـــ... همین !
-
347
پنجشنبه 10 بهمن 1392 11:17
دلــم یکــ خیابــان می خـواهد .. کـه بشود بـــا تــ♥ـو قـــدمــ زد .. جایی کهــ مردمـش زبـان مــا را بلـد نیستـــــند .. مـن بـه زبـان خـودمانــِی ... هــــی بگویـــم دوسـتــتــــ دارمــــ و عـابران درگـیر این کنجکـاوی باشــند .. مـن چـه می گــویم که تـ♥ـو اینــطور میخـندی ..!
-
346*
سهشنبه 1 بهمن 1392 08:52
خستـهـ شــدم از دــت ـتپشـ ـهـآی بیقـرـآر ـاینـ ـدل کهـ مثل کودکی ـبهـآـنه گیـر پـآ ـمی ـکوـبــد و ـتورآ بهـانه می کنـد ـتو بگـو.... چِیِزی هسـتـ کـهـ ـجـآی تو رآ بگیـرد ؟! یــآ وعــدهـ ـای کـهـ ـآرآمــشـ کنــد؟!
-
345*
شنبه 28 دی 1392 09:08
عشق بارانی ات را در آغوش گیر! قطره قطره آب می شوم مرا بنوش ! داغی لبان تو داغ می کند تنم قطره قطره ی تنم می شود هوا مرا نفس بکش ! کنج سینه ات که جای می دهی مرا.. توی چشمه ای که اسم آن دل است ذره ذره ی تنم دوباره آب می شود رود می شوم من و بآز زنده می شوم! در گل تنت که تاب می خورم... عطر میشوم من و باز مثل یک نسیم...
-
344*
سهشنبه 17 دی 1392 12:16
دآنــه هـآی سرد برف... قطره های گرم اشکـــ. این تلخترین فصل عاشقی ست..
-
343
دوشنبه 9 دی 1392 13:38
به گلها بگویید به اشک ژاله، رخ بشویند و بلبلان را به نوحه خوانی بخوانید که پیامبر باران ، امشب دیگر نمی خندد
-
342
جمعه 6 دی 1392 17:14
دل روشنی دارم ای عشق صدایم کن از هر کجا می توانی صدا کن مرا از صدف های سرشار باران صدا کن مرا از گلوگاه سبز شکفتن صدایم کن از خلوت خاطرات پرستو بگو پشت پرواز مرغان عاشق چه رازی است ؟ بگو با کدامین نفس می توان تا کبوتر سفرکرد ؟ بگو با کدامین افق می توان تاشقایق خطر کرد ؟ مرا می شناسی تو ای عشق ! من از آشنایان احساس آبم...
-
340*
شنبه 30 آذر 1392 14:05
یلدا را دوست دارم... چرا که زنده می کند در قلبم خاطراتم را.. بیداری شب های عاشقی که خواب بر چشم های ما حرام بود..! غزل غزل شعر عاشقانه که فال خوش هر شب ما بود.. و بوسه های شیرین لب های یار که روی هر چه هندوانه قرمز و شیرین را کم می کرد..! امشب یلداست... شب جشن خاطره ها.. و روشنی بخش بزم من شمع چشمهایم است که میسوزد و...
-
339
پنجشنبه 28 آذر 1392 09:15
رفتار من عادى است اما نمى دانم چرا این روزها از دوستان و آشنایان هر کس مرا مى بیند از دور مى گوید این روزها انگار حال و هواى دیگرى دارى اما من مثل هر روزم با آن نشانى هاى ساده با همان امضا همان نام و با همان رفتار معمولی ! مثل همیشه ساکت و آرام..!!
-
338*
سهشنبه 26 آذر 1392 09:45
تمـآم آرزوی من دو حرفـــــ بیشتر نیستــ ! تـو..
-
337*
سهشنبه 19 آذر 1392 09:34
میـآ טּ مـ טּ وشبــ قرآریستـــ هر شب..! مـ טּ می شمـآرم و او می شمـارد! من بی نهآیتــ ِـــتآره ـهـآیش... او بی نهـایتــِ آرزو هایـم را... مـ טּ می گویـم و او می گویـ ב مـ טּ راز عشـق پنهـآنم اوقصـ ﮧ تمـآم عـآشقانی که هم نشیـ טּ همیشـ ﮧ او بوده اند... مـ טּ گریـهـ می ڪــنم و او می خنـدد ! مـ טּ به دلتنگی های بی...
-
336
سهشنبه 12 آذر 1392 11:00
تمــــام زندگی ام...... دراین خلاصهـ شده ا ستــــــ : دســت کشـــید טּ از دنیـــ ــآ .. بــرای داشـتنِ دستانت . ..