روزهـآےِ بدوלּ بـآرآלּ...

ایـنجــآ که بـآرآن نمےِ آیـَد ... دَلیـل نمےِ شـود تـُو هم نیـآیےِ

روزهـآےِ بدوלּ بـآرآלּ...

ایـنجــآ که بـآرآن نمےِ آیـَد ... دَلیـل نمےِ شـود تـُو هم نیـآیےِ

۸۲*

 

 

یا مقلب القلوب والابصار

یا مدبر الیل و النهار

یا محول الحول و الاحوال

حول حالنا الی احسن الحال..

خدای مهربونم  

یه گل زیبا تو قلبم دارم.. 

ودلم میخواد همیشه شاد و سلامت باشه

هرگز غمی کنج خونه کوچیک دلش نشینه

هرگز اشکی از گونه هاش پایین نیاد

و تمام روزهای زندگیش مثل بهار سبز و باطراوت باشه...

 آمین

۸۱

نرم نرمک میرسد اینک بهار...

بهار با تمام زیبایی و طراوتش

بهار با شمیم گل های سرخ و سپیدش

بهار با نسیم روح نواز و آرام بخشش

بهار با شور و نشاط و هیاهوی زندگیش

بهار با تمام خوبیها و شادیهاش...

و من چقدر چشم به راه بهار بودم

بهاری که میاد و سفره خالی دلم پر میشه از تموم چیزایی که دوسشون دارم

سبزه امیدی که تو دلم جوونه میزنه...

گل عشقی که  دوباره غنچه می کنه..

آیینه خاطراتی که غبار غم هاش پاک میشه...

و ماهی بیقرار دلم  که دوباره جون میگیره..

چی میشد خدای من؟...

اگه زمستون غمای ما هم به سر بیاد؟

اگه یخای دلتنگی آب بشه وزمین سرد قلبمون رنگ سبز زندگی بگیره ؟

میدونم که به فکر ماهستی...

میدونم که بعد هر سختی آسونیه

میدونم که بهار یعنی:

هیچ زمستانی ماندنی نیست...

۸۰

قصد جان می کند این عید و بهارم بی تو 

این چه عیدی و بهاری است که دارم بی تو؟ 

گیرم این باغ،گلاگل بشکوفد رنگین 

به چه کار آیدم ای گل!به چه کارم بی تو؟ 

با تو ترسم به جنونم بکشدکار،ای یار 

من که در عشق چنین شیفته وارم بی تو 

بی بهار است مرا شعر بهاری ،آری 

این همه نقش گل و مرغ نیارم بی تو 

دل تنگم نگذارد که به الهام لبت 

غنچه ای نیز به دفتر بنگارم بی تو..

۷۹

تو می روی ...

و من نگاه می کنم

به قلبم ...

که با دور شدنت

صدایش آرام و آرام تر می شود


آسمانم پر از ابرهایی ست

که بغض گلویشان را می فشارد..

۷۸

چه می شد اگر روزگارم تو باشی

خزانم تو باشی  بهارم تو باشی

 خدا خواست اینقدر تنها نباشم 

گل باغ بی برگ و بارم تو باشی 

 شنیدم که می آید از سمت باران 

بهاری که امیدوارم تو باشی

 فقط یک هوس دارم اینکه همیشه 

به هر جا که پا می گذارم تو باشی 

 صدا کن که در حجم این بی کسی ها 

کنار تو باشم کنارم تو باشی