روزهـآےِ بدوלּ بـآرآלּ...

ایـنجــآ که بـآرآن نمےِ آیـَد ... دَلیـل نمےِ شـود تـُو هم نیـآیےِ

روزهـآےِ بدوלּ بـآرآלּ...

ایـنجــآ که بـآرآن نمےِ آیـَد ... دَلیـل نمےِ شـود تـُو هم نیـآیےِ

۸۱

نرم نرمک میرسد اینک بهار...

بهار با تمام زیبایی و طراوتش

بهار با شمیم گل های سرخ و سپیدش

بهار با نسیم روح نواز و آرام بخشش

بهار با شور و نشاط و هیاهوی زندگیش

بهار با تمام خوبیها و شادیهاش...

و من چقدر چشم به راه بهار بودم

بهاری که میاد و سفره خالی دلم پر میشه از تموم چیزایی که دوسشون دارم

سبزه امیدی که تو دلم جوونه میزنه...

گل عشقی که  دوباره غنچه می کنه..

آیینه خاطراتی که غبار غم هاش پاک میشه...

و ماهی بیقرار دلم  که دوباره جون میگیره..

چی میشد خدای من؟...

اگه زمستون غمای ما هم به سر بیاد؟

اگه یخای دلتنگی آب بشه وزمین سرد قلبمون رنگ سبز زندگی بگیره ؟

میدونم که به فکر ماهستی...

میدونم که بعد هر سختی آسونیه

میدونم که بهار یعنی:

هیچ زمستانی ماندنی نیست...

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد