روزهـآےِ بدوלּ بـآرآלּ...

ایـنجــآ که بـآرآن نمےِ آیـَد ... دَلیـل نمےِ شـود تـُو هم نیـآیےِ

روزهـآےِ بدوלּ بـآرآלּ...

ایـنجــآ که بـآرآن نمےِ آیـَد ... دَلیـل نمےِ شـود تـُو هم نیـآیےِ

425


از سر عادت نیست که وقتی می ­روی تا دم در همراهی­ ات می ­کنم

و بعد تا آخرین چشم ­انداز تا جایی که سر می­ چرخانی،

لبخند می ­زنی،

مبهوت رفتنت می ­شوم باز؛

آخر چیزی از دلم کنده می­ شود که می­ خواهم با چشمهام نگهش دارم.


لعنت به رفتنت که قشنگ می­ روی....!


 عباس معروفی

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد