آن لاله ای که پرپرشد...
تمام زندگی باغبانی بود که از دار دنیا فقط یک گل داشت
گلی که هر روز او را می بویید
می بوسید
آب می داد
و زندگی می بخشید..
ولی یک روز
لاله بر زمین افتاد
و اینبار او بود که با خون گرمش به باغبان و باغ زندگی می بخشید...
آن لاله ای که پر پر شد
شاید برادری بود که نمی شناختیمش
ولی قلب مهربانش برای ما می تپید...
بی معرفت اینقدر زود منو یادت رفت؟
چرا دیر به دیر cm میزاری؟
باید بیای برای پشت پنجره cm بزاری