برآی پرندهـ ای که در قفس است
فرقی نمی کند !
بهآر بیآید یا نیآید...
کسی نغمه دلتنگـی اش را نمی شنود
نگاه خسته اش رآ نمی بیند
و قلب افسرده اشرا
که در رویای آزادی پژمرده می شود..
او از بهار نصیبی ندارد
نه نسیمی پرهآیش را آشفته می کند..
نه عطر گلی او را سر شوق می آورد...
ونه در اوج پروازتا بی نهایت خوشبختی پر می کشد ...
سهم او تنهایی ست...
گاهی اوقات
شاید تنها شادی زندگی ام این است
که هیچ کس نمی داند تا چه حد غمگینم !
هـَر روز ، פֿــطـ פֿــَطــے هـآیـَمـ ، بــے مَعـنــے تـَر اَز כیـروز مــے شـَونـכ .. !
جـُز פֿــوכمــ ، هـَر ڪـے بـפֿــوـآنـכ ، פֿــنـכـہ اَشــ مــے گیـرَכ .. !
اَمـآ ...
مـَטּ هَـر ڪَـلمــہ رـآ بـآ بـُغضــ رـآهــے ِ ڪـآغَـذ مــے ڪـنَمــ .. !