خواستم عشقش را پنهان کنم تا کسی راز دلم را نداند!
آن را در چشم هایم جای دادم
اشک شد و رسوایم ساخت...
زیر زبانم پنهانش کردم
شعر شد و بر زبان ها افتاد!
در خلوت قلبم نهانش کردمآتش شد وداغ بر سینه ام نهاد٬انگشت نمای مردم شدم!
حالا من مانده ام و
چشمی گریان
زبانی نالان
قلبی سوزان
و وجودی که این عشق را فریاد می کشد...!
vaaaaaaaaaaaaaaaaay aziiizaaaaaaaaaam
in kheiliiiiiiiiiii khub boooooooood ...
khoshbakhtane akhare haftasoooooooooo
خوش بگذره اخر هفته خانومی
این روزها منتظرم ...
که یکی صدام کنه ...
.
.
.
هی!
بیدار شو ...
بریم ...
تموم شد
✿✿✿✿✿❤❤✿✿✿✿✿
نترسید لو نمیرید که با اسم *// نظر گذاشتید!!!!
خیلی خوشگل بود.من شایدِ دومی رو هم تو یکی از آپام گذاشته بودم.فقط بخاطر شما
با تو
تمام دست فروش های شهر را خوشحال میکنم
با گل هایی که پای تو خواهم ریخت