روزهـآےِ بدوלּ بـآرآלּ...

ایـنجــآ که بـآرآن نمےِ آیـَد ... دَلیـل نمےِ شـود تـُو هم نیـآیےِ

روزهـآےِ بدوלּ بـآرآלּ...

ایـنجــآ که بـآرآن نمےِ آیـَد ... دَلیـل نمےِ شـود تـُو هم نیـآیےِ

۱۵۷*

هرشب تو آسمون ستاره ها رو نگاه میکنم 

باخودم میگم: 

ستاره ها از من دورند ولی هرشب اونارو می بینم 

عزیز دلم به من نزدیکه ولی نمی بینمش !! 

گیج شدم.. 

من اصلا مفهوم دوری و نزدیکی رو نمی فهمم..!

۱۵۶

روزهاست عطر تنت را 


در گنجه آویزان کرده ام!! 

 
                     هربار که دلم برای تو تنگ می شود 

  

                                 پیراهنت شسته می شود !

۱۵۵

عجب بهانه ای می گیرد  

      کودک درونم را می گویم  

         کاش کسی بود که کمی بغلش کند...

۱۵۴*

نمیدونم قلب من کوچیکتر شده یا عشق تو بزرگتر!! 

                   آخه بد جوری دلم تنگه !...

۱۵۳*

عاشق که میشی... 

چشمات دیگه هیچ کسی رو نمی بینه! 

مغزت کار نمی کنه! 

دستت به کاری نمیره ! 

پاهات برای رفتن پیش نمیره ! 

ساکت میشی و حرف نمی زنی 

وای... 

این عشق لعنتی آدم رو فلج میکنه...!