روزهـآےِ بدوלּ بـآرآלּ...

ایـنجــآ که بـآرآن نمےِ آیـَد ... دَلیـل نمےِ شـود تـُو هم نیـآیےِ

روزهـآےِ بدوלּ بـآرآלּ...

ایـنجــآ که بـآرآن نمےِ آیـَد ... دَلیـل نمےِ شـود تـُو هم نیـآیےِ

۵۶*

روز عشق 

    تنها یک بهانه است 

که بگویم چقدر دوستت دارم 

و  چشمانم چه مشتاقانه انتظار دیدنت را می کشند 

 و قلبم بیقرارتر از همیشه به یادت می تپد 

نازنین من 

تمام روزهای من روز عشق است 

ولنتاین مبارک 

۵۵*

از دور که عشق را نگاه می کنی 

رنگ زیبایش دل آدم را می فریبد! 

کنجکاو می شوی که نزدیکتر شوی و از نزدیک لمسش کنی 

با خود می گویی : 

شاید مثل گل باشد ، عطر و رنگش مرا سرمست کند 

شاید مثل آسمان باشد ، آبی بی انتهایش چشمهایم را نوازش دهد 

شاید مثل باران باشد،زلال و پاک و قلبم را صفا دهد 

شاید مثل مادر باشد، مهربان و صمیمی مرا در آغوش گیرد 

شاید مثل آفتاب باشد، وجودم را گرم کند و انرژی ببخشد 

شاید مثل پرواز باشد، حس رهایی را در من زنده کند 

شاید مثل بهار باشد، شکوفه امید را در قلبم برویاند 

شاید مثل پری قصه ها باشد،مرا به سرزمین آرزوها ببرد 

ولی وقتی درهوای عشق نفس کشیدی می بینی  

عشق همه اینها هست و هیچ کدام نیست!  

 عشق تنها واژه ای است  

که از هیچ فرهنگ لغتی معنایش را نمی توان پیدا کرد 

باید تجربه کنی 

آنوقت می فهمی معنایش نه به زبان می آید و نه به قلم !

۵۴*

وقتی هوای احساسم ابری می شود 

          رعد و برق بیقراری آتش بر خرمن دل می اندازد 

                                و باران دلتنگی می بارد و می بارد..... 

 

۵۳

چـند وقتیســت


 هــر چــه مـی گــردم 


 هیــچ حرفــی بهتـــــر از سکــوت  پیدا نمی کنــــم ...


نگـاهـــم امــا ... 


گاهــی حرف  می زند


گاهــی فریــاد می کشـــد  .....


 و من همیشـــــه به دنبــــال کســـی می گردم


کــه بفهمــد یک  نگـــاه خستـــه


چــه می خواهـد بگویـد...


۵۲*

 

این روزها و لحظه ها که میگذره 

               نمی دونم شاد باشم یا غمگین!  

به لحظه دیدار نزدیک میشم  

          یا روزهای جداییمون هست که بیشتر و بیشتر میشه!  

چاره ای نیست

          باز به قلب خسته ام امید میدم 

                            اندکی صبر سحر نزدیک است.....